مادرم همیشه بین وعدهی شام و خواب، یک چرت کوتاه میزد. ما در آن زمانها یا مشغول تلویزیون دیدن بودیم، یا مشغول مشق نوشتن و مطالعه کردن، یا مشغول هیچکارینکردن. قدیمترها این هیچکارینکردن خودش یک بخشی از زندگی بود. آدمها …
آکاکی آکاکیویچ باشماچکین مقالات.
همان زمستانی که تا کمر برف باریده بود، همان زمستان که جادهها و فرودگاهها و راههای آهن مختل شده بودند، همان زمستانی که گربههای خیابان گله گله از سرما تلف میشدند، همان زمستانی که روستاییان روستاهای دور در خانههاشان زندانی …